نوشته شده توسط: oam
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 84 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دوم پایان نامه ارشد) یادگیری و یادداری در 40 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
( چسبیدن برخی نوشته ها در متن پایین به خاطر رعایت نیم فاصله در متن اصلی است و فایل دانلودی شما مشکلی نخواهد داشت .)
تغییر در رفتار که در نتیجه تجربه اتفاق میافتد، قابل استناد به عوامل فیزیولوژیکی نظیر خستگی یا مصرف دارو و نیروهای مکانیکی، نظیر لغزیدن نیست. یادگیری در همه موقعیتهای زندگی از جمله مدرسه و کلاس اتفاق میافتد. گرچه، یادگیری یک تغییر داخلی است ولی از تغییرات در رفتارهای قابل مشاهده، قابل استناد است و فرایندی است که یک ارگانیسم به وسیلهی آن، رفتارش را در نتیجهی یک تجربه، تغییر میدهد (گیج و برلاینر، 1374، ص 110).
مفهوم یادگیری را میتوان به صورتهای مختلف تعریف کرد؛ کسب دانش و اطلاعات، عادتهای مختلف، مهارتهای متنوع و راههای گوناگون حل کردن مساله. همچنین، میتوان یادگیری را به عنوان فراگیری رفتارها و اعمال پسندیده، حتی به عنوان کسب رفتارها و اعمال مضر و ناپسند تعریف کرد. با این حال معروفترین تعریف از یادگیری به قرار زیر است: یادگیری، به فرآیند ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در رفتاری که حاصل تجربه است، گفته میشود و نمیتوان آن را به حالتهای موقتی بدن، مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف داروها پدید میآید، نسبت داد (سیف،1387، ص 26).
براساس نظریه سلسلهمراتب یادگیری گانیه، یادگیریهای مختلف، سلسلهمراتبی را تشکیل میدهند که در آن هر یادگیری، پیشنیاز یادگیری مراتب بالاتر از خود است. این سلسلهمراتب از ساده به پیچیده و شامل هشت طبقه به شرح زیر میباشد:
1. یادگیری علامتی: سادهترین نوع یادگیری و در نتیجه پایینترین نوع آن در سلسلهمراتب یادگیری، علامتی است. این نوع، در واقع همان شرطیشدن کلاسیک است و به این ترتیب حاصل میشود که فراگیر در برابر محرک خاصی، بازتابی بروز میدهد، یعنی در برابر محرک، شرطی میشود.
2. یادگیری محرک – پاسخ: یادگیری محرک – پاسخ، همان شرطیشدن فعال (کنشگر) است و با یادگیری علامتی از این جهت فرق دارد که در این نوع، پاسخ، دقیق و ارادی است اما در یادگیری علامتی، غریزی و غیرارادی است.
3. یادگیری زنجیرهای: در این نوع یادگیری، رفتارهایی که قبلا از طریق محرک – پاسخ آموخته شدهاند، با هم ترکیب شده و رفتار پیچیدهتری را موجب میگردند.
4. یادگیری کلامی (تداعی کلامی): این نوع یادگیری، زبانآموزی نیز نامیده میشود و نوع بهخصوصی از یادگیری زنجیرهای است که حلقههای آن، واحدهای زبان هستند. بدینصورت که کودک، کلماتی را که قبلا یاد گرفته، به یکدیگر متصل کرده و از این طریق منظور خود را تفهیم میسازد.
5. یادگیری تمییز دادن محرک: یادگیری تمییزی، مستلزم به دست آوردن توانایی تفاوتگذاری بین محرکهای مشابه است؛ یعنی فرد باید بتواند به محرکهای مختلف، پاسخهای درست دهد. این یادگیری، همان یادگیری محرک – پاسخ است که در اینجا تعداد محرکها زیاد است و اغلب با هم شباهتهایی دارند و فراگیر باید بتواند آنها را از هم تشخیص داده و به هر کدام از آنها، پاسخ مثبت بدهد.
6. یادگیری مفهوم: یادگیری مفهوم، پاسخ دادن به شباهتهاست و خصوصیات انتزاعی اشیاء، درک میشوند؛ یعنی به محرکهایی که در ظاهر متفاوت ولی دارای وجه اشتراک هستند، یک پاسخ داده میشود.
7. یادگیری اصل (قانون): در این نوع یادگیری، چند مفهوم به یکدیگر ربط داده میشود و از آن یک معنی تازه، به دست میآید. اصل، عبارت است از یکسری مفاهیم.
8. یادگیری حل مساله: در این مورد، یادگیرنده با استفاده از قواعد و اصول به حل مسائل میپردازد (رئیسی،1380، ص 12).